سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جمعه 88 بهمن 16 :: 12:10 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

شبهاتی پیرامون امام عصر
1-فلسفه غیبت چیست ؟
علت و سبب اساسی غیبت، برای مردم بیان نشده و بجز ائمه اطهار کسی از آن اطلاع ندارد.
عبدالله بن فضل هاشمی میگوید: امام صادق(ع) فرمود: حضرت صاحب الامر ناچار غیبتی خواهد داشت، بطوریکه گمراهان در شک واقع می شوند. عرض کردم: چرا؟ فرمود: ماذون نیستیم علتش را بیان کنیم. گفتم: حکمتش چیست؟ فرمود همان حکمتی که در غیبت حجتهای گذشته وجود داشت، در غیبت آن جناب نیز وجود دارد. اما حکمتش ظاهر نمیشود مگر بعد از ظهور او، چنانکه حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و اصلاح دیوار بدست خضر(ع) برای موسی(ع) آشکار نشد جز هنگامیکه می خواستند از هم جدا شوند. ای پسر فضل! موضوع غیبت سریست از هم جدا شوند. ای پسر فضل! موضوع غیبت سریست از اسرار خدا و غیبی است از غیوب الهی. چون خدا را حکیم میدانیم باید اعتراف کنیم که: کارهایش از روی حکمت صادر میشود گرچه تفصیلش بای ما مجهول باشد[1]. از حدیث مذکور استفاده می شود که علت اصلی و اساسی غیبت بیان نشده است، یا برای اینکه اطلاع بر آن صلاح مردم نبوده یا اینکه استعداد فهمش را نداشته اند.
در احادیث سه حکمت برای غیبت بیان شده است:
فائده اول: امتحان و آزمایش، تا گروهیکه ایمان محکمی ندارند. باطنشان ظاهر شود و کسانیکه ایمان در اعماق دلشان ریشه کرده بواسطه انتظار فرج و صبر بر شدائد و ایمان بغیب ارزششان معلوم شود و بدرجاتی از ثواب نائل گردند.
موسی بن جعفر(ع) فرمود: هنگامیکه پنجمین فرزند امام هفتم غائب شد، مواظب دین خود باشد، مبادا کسی شما را از دین خارج کند. ای پسرک من! برای صاحب الامر ناچار غیبتی خواهد بود، بطوریکه گروهی از مومنین از عقیده برمیگردند. خدا بوسیله غیبت، بندگانش را امتحان میکند[2].
فائده دوم: آن حضرت از بیعت نمودن با ستمکاران محفوظ می ماند. حسین بن فضال میگوید: علی بن موسی الرضا(ع) فرمود: گویا شیعیانم را می بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم (امام حسن عسکری) در جستجوی امام خود همه جا را می¬گردند اما او را نمی یابند. عرض کردم: چرا یابن رسول الله؟ فرمود برای اینکه امامشان غائب می شود؟ فرمود: برای اینکه وقتی با شمشیر قیام نمود بیعت احدی در گردنش نباشد[3].
فائده سوم: امام عصر(ع)بوسیله غیبت از خطر قتل نجات می یابد. زراره میگوید: حضرت صادق(ع) فرمود:قائم باید غائب شود. عرض کردم! چرا؟ فرمود: از کشته شدن می ترسد، و با دست بشکم خود اشاره کرد[4].
امام زمان (ع) اگر ظاهر بود چه محذوری داشت؟
سوال: اگر اما زمان در میان بشر ظاهر بود، در یکی از شهرهای جهان زندگی می‌کرد و رهبری دینی مسلمین را بعهده داشت، و با همین روش بطندگی ادامه می داد تا هنگامیکه اوضاع عالم مساعد می شد، با شمشیر قیام می نمود و دستگاه کفر و ستم را بر میچید،‌این فرض چه مانعی داشت؟
جواب: این فرضیه‌ی خوبی است ولی باید حساب کرد که چه نتایج و عواقبی را در بر دارد. موضوع را باید طبق جریان عادی، تشریح کرد:
چون پیغمبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام کرارا گوشزد مردم کرده بودند که دستگاه ظلم و ستم، عاقبت بدست مهدی موعود، برچیده می‌شود، کاخهای بیدادگری را واژگون خواهد نمود، از این جهت، وجود مقدس امام زمان همواره توجه دو دسته مردم واقع می شد: یکی مظلومین و ستم دیدگان که متاسفانه همیشه عده آنان زیاد بوده و هست و آنان بقصد تظلم و امید و حمایت و دفاع، دور وجود اما زمان اجتماع نموده تقاضای نهضت و دفاع می نمودند، و همیشه گروهی کثیری اطرافش را احاطه نموده انقلاب و غوغایی برپا بود.
دسته دوم زورگویان و ستمکاران خونخوارند که بر ملت محروم تسلط یافته و در راه رسیدن بمنافع شخصی و حفظ مقام خویش از هیچ عمل زشتی پروا ندارند، حاضرند تمام ملت را فدای مقام خود کنند، این گروه چون وجود مقدس امام را سد راه منافع و مقاصد شوم خود تشخیص می دادند و ریاست و فرمانروایی خویش را در خطر می‌دیدند، ناچار بودند وجود مقدس آنجناب را از میان بردارند و خودشان را از این خاطر بزرگ برهانند و در این تصمیم اساسی که حیاتشان بدان بسته بود با هم متحد شده تا ریشه‌ی عدالت و دادخواهی را قطع نمی‌کردند هرگز از پای نمی‌نشستند.
آیا از مرگ می‌ترسد؟
سوال: امام زمان اگر در راه اصلاح جامعه و ترویج دین و دفاع از مظلومین کشته می‌شد چه مانعی داشت؟ مگر خون او از خون پدران و جدش عزیزتر است؟ اصلا چرا باید از مرگ بترسد؟
جواب: امام غائب نیز مانند پدرانش از کشته شدن در راه دین باکی نداشته و ندارد، لیکن در عین حال، کشته شدنش بصلاح جامعه و دین نیست. زیرا هر یک از پدرانش که از دنیا رحلت می‌نمود اما دیگری جانشینی می‌شد، ولی امام زمان اگر کشته شود جانشینی ندارد و زمین از حجت خالی می‌گردد. در صورتیکه مقدر شده است که عاقبت، حق بر باطل غالب شود و بواسطه وجود مقدس امام دوزادهم، دنیا بکام حق پرستان گردد.
مگر خدا قدرت حفظ امام را ندارد؟
سوال: مگر خدا قدرت ندارد وجود امام زمان را از شر دشمنان نگهداری کند؟
جواب: با اینکه قدرت خدا محدود نیست لیکن کارها را بر طبق اسباب و از مجرای عادی عادی انجام می‌دهد. بنا نیست برای حفظ وجود مقدس انبیاء و ائمه و ترویج دین، از روش عمومی اسباب و علل دست بردارد . بر خلاف جریان عادی عمل کند والا دنیادار تکلیف و اختیار و امتحان نخواهد شد.
ستمکاران تسلیم می‌شدند.
سوال: اگر آن حضرت ظاهر بود، کفار و ستمکاران چون دسترسی بوی داشتند و میتوانستند یخنان حقش را استماع نمایند، احتمال داشت درصد قتلش برنیایند بلکه بدستش ایمان بیاورند و از رفتارشان دست بردارند.
جواب: هر کسی در مقابل حق تسلیم نمی‌شود بلکه از آغاز عالم تا حال،‌ همیشه گروهی در یبن بشر وجود داشته‌اندکه دشمن حق و درستی بوده و برای پایمال کردن آن با تمام قوا کوشیده‌اند. مگر پیمبران و ائمه اطهار حق نمی‌گفتند؟ مگر سخنان حق و معجزاتشان در دسترس ستمکاران نبود؟ با وجود آن، در نابود کردن آنان و خاموش نمودن چراغ هدایت از هیچ عملی پروا نکردند. حضرت صاحب الامر نیز اگر از ترس ستمکاران غائب نشده بود به سرنوشت آنان گرفتار می‌شد.
سکوت کند تا محفوظ بماند
سوال : اگر آن حضرت بکلی از سیاست کناره‌گیری می‌کرد و با کفار و ستمکاران کاری نداشت و در مقابل اعمالشان سکوت اختیار می‌نمود و به راهنمایی اخلاقی و دینی خود می‌پرداخت، از شر دشمنان محفوظ می‌ماند.
جواب: ستمکاران چون شنیده بودند که: مهدی موعود دشمن آنان می‌باشد و بدست وی کاخ‌های ستم در هم فرو می‌ریزد، مسلماً بسکوت او اکتفا نکرده خطظر را از خودشان رفع می‌نمودند. علاوه بر این، مومنین وقتی مشاهده می‌کردند، آن حضرت در مقابل تمام جنایات و ستم‌ها سکوت نموده آن هم نه یک سال و دو سال بلکه صدها سال، کم کم از اصلاح جهان و غلبه‌ی حق مایوس می‌گشتند و در نویدهای پیغمبر اکرم و قرآن شریف شک می‌کردند. علاوه بر همه‌ی اینها، اصلا مظلومین اجازه‌ی سکوت به آن جناب نمی‌دادند.پیمان عدم تعرض ببندد


سوال: ممکن بود با ستمکاران وقت، پیمان عدم تعرض و معاهده ببندد که در کارهایشان هیچگونه دخالتی ننماید و چون به ا مانت و درستی معروف بود معاهداتش محترم و اطمینان بخش بود و با وی کاری نداشتند.
جواب: برنامه¬ی مهدی موعود، با سائر ائمه اطهار (ع) تفاوت دارد. ائمه مامور بودند که در ترویج و انذار و امر به معروف و نهی از منکر تا سرحد امکان کوشش نمایند ولی ماور بجنگ نبودند لیکن از اول بنا بود که سیره و رفتار مهدی دادگستر برخلاف آنان باشد. بنا بود در مقابل باطل و ستم سکوت نکند و با جنگ و جهاد جور و ستم و بیدینی را ریشه کن نماید و ستمگر آن را از کاخ خودسری سرنگون سازد.
اصلا اینگونه رفتار از علائم و خصائص مهدی شمرده می‌شد.
بهر امامی گفته می‌شد: چرا در مقابل ستمکاران قیام نمی‌کنی؟ جواب می‌داد: اینکار بعهده مهدی ماست. به بعضی از امامان با شمشیر اظهار می‌شد: آیا تو مهدی هستی؟ جواب می‌داد: مهدی با شمشیر جنگ می‌کند و در مقابل ستم ایستادگی می‌نماید ولی من چنین نیستم و توانایی آن را هم ندارم.
به بعضی اظهار می‌شد: امیداریم تو قائم باشی. می‌فرمود: من قائم هستم اما قائمیکه زمین را از کفر و ستم پاک می‌کند غیر منست. از اوضاع آشفته‌ی جهان و دیکتاتوری ظالمین و محرومیت مومنین شکایت می‌شد، می‌فرمودند: قیام مهدی مسلم است، در آن وقت اوضاع جهان اصلاح و از ستمکارن انتقام گرفته خواهد شد. از کمی عدد مومنینو کثرت کفار و قدرت آنان سخن رانده می‌شد، ائمه (ع) شیعیان را دلداری اده می‌فرمودند: حکومت آل محمد حتمی است و پیروزی و غلبه با حق پرستی خواهد شد، صبر کنید و در انتظار فرج آل محمد باشید و دعا کنید. مومنین و شیعیان هم باین نویدها دلخوش بودند و هر گونه رنج و محرومیتی را بر خود هموار می کردند.
با این همه انتظاراتی که مومنین بلکه بشریت از مهدی موعود داشتند، آیا امکان داشت آن جناب، با ستمکاران عصر پیمان مودت و دوستی ببندد؟! و اگر چنین عملی را انجام می‌داد، آیا یاس و ناامیدی بر مومنین چیره نمی‌شد؟ و آن جناب را متهم نمی‌کردند که: با ستمکاران سازش نموده قصد اصباح ندارد؟.
بنظر می‌رسد این عمل اصلا امکان نداشت و اگر انجام می گرفت، آن جمعیت قلیل مومنین هم در اثر یاس و بدبینی از اسلام و درستی خارج شده طریق کفر و ستم را پیش می‌گرفتند.
علاوه بر این، اگر با ستمکاران قرار داد دوستی و عدم تعرض امضا می‌کرد، ناچار بود به عهد و پیمان خویش وفادار باد و در نتیجه هیچ وقت اقدام به جنگ نکند، زیرا اسلام عهد و پیمان را محترم شمرده و عمل به آن را لازم دانسته است[5].
از این جهتاست که در احادیث تصریح شده که یکی از اسرار غیبت و مخفی شدن ولادت حضرت صاحب الامر (ع) این است که ناچرا نشود با ستمکاران بیعت کند تا هر وقت خواست هضت کند بیعت کسی در گردنش نباشد از باب نمونه :
حضرت صادق (ع) فرمود: ولاد ت صاحب الامر مخفی می‌شود تا اینکه وقتی ظاهر گشت پیمان هیچ کس در گردنش نباشد. خدا کارش را در یک شب اصلاح می‌کند[6] علاوه بر همه‌ی اینها، ستمکاران و زمامداران خود خواه، چون ریاست و منافع خودشان را در خطر می‌دیدند، باین پیمانها مطمئن نمی‌شدند و چاره‌ی نهایی رادر قتلش تشخیص می‌دادند و زمین را بی رحمت و امام می‌گردانیدند.


برگرفته از وبگاه حقیقت بهائیت


 




موضوع مطلب :



آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ
درباره وبلاگ

نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز



فروش بک لینک